بهار منــــــــــ

بودنت چقدر شعر است

بهار منــــــــــ

بودنت چقدر شعر است

نامه های پست نشده (2)

می خواهم برایت بنویسم. اما مانده ام که از چه چیز و از چه کسی بنویسم؟
از تو که بی رحمانه مرا تنها گذاشتی یا از خودم که چون تک درختی در کویر خشک،مجبور به زیستن هستم
از تو بنویسم که قلبت از سنگ بود یا از خودم که شیشه ای بی حفاظ بودم؟
از چه بنویسم؟
از دلم که شکستی، یا از نگاه غریبه ات که با نگاهم آشنا شد؟
ابتدا رام شد، آشنا شد و سپس رشته مهر گسست و رفت و ناپیدا شد.
از چه بنویسم؟
از قلبی که مرا نخواست یا قبلی که تو را خواست؟
شاید هم اگر در دادگاه عشق محاکمه بشویم، 
دادستان تو را مقصر نداند و بر زود باوری قلب من که تو را بی ریا و مهربان انگاشت اتهام بزند.
شاید از اینکه زود دل بسته شدم و از همه ی وابستگی ها بریدم تا تو را داشته باشم
به نوعی گناهکاری شناخته شدم.
نه!نه! شاید هم گناه را به گردن چشمان تو بگذارند که هیچ وقت مرا ندید،
یا ندیده گرفت چون از انتخابش پشیمان شده بود. عشقم را حلال کردم تا جان تو را آزاد کنم.
که شاید دوری موجب دوستی بیشترمان بشود و تو معنای ((دوست داشتن))را درک کنی... 
امّا هیهات.... که تو آن را در قلبت حس نکردی و معنایش را ندانستی...

از من بریدی و از این آشیان پریدی...

خیلی سخته...

خیلی سخته بغض داشته باشی اما نخوای کسی بفهمه

خیلی سخته که عزیزترین کست ازت بخواد فراموشش کنی

خیلی سخته که سالگرد آشنایی با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگیری

خیلی سخته روزتولدت همه بهت تبریک بگن جزاونی که فکرمی کنی به خاطرش زنده ای

خیلی سخته که غرورت رو به خاطر یه نفر بشکنی بعد بفهمی دوست نداره

خیلی سخته همه چیزتو به خاطر یه نفر از دست بدی اما اون بگه:

                                                                                   دیگه نمی خوامت...!

سخته

            آخه من که می دونم امشب میمیرم...

                                                               چرا باید واسه خودم تولد بگیرم....؟؟؟ 

نامه های پست نشده(۱)

داشتم فکر می کردم که چرا تورو دیدم چرا باتو خندیدم چرا وقتی گفتی دوستم نداری کلی گریه کردم ولی بازم موندم چرا وقتی گفتی برو بابا نرفتم چرا وقتی رفتی دنبال یکی دیگه گفتم نه دروغه چرا چرا چرااااااااااااااااا
دیگه می خوام باور کنم باور کنم که همه ی اشکام فقط یه معنی داره
این که هرگز با من نمی مونی اینکه من تنهام
اینکه خورد شدن برگای پاییز دلو میبره به روزای تلخ من
دوستت دارم و تاوان آن هر چه باشد باشد.....

بزن باران...

بزن باران که دین را دام کردند شکار خلق و صید خام کردند

بزن باران خدا بازیچه ای شدکه با آن کسب ننگ و نام کردند

بزن باران به نام هرچه خوبیست به زیر آوار گاه پایکوبیست

مزار تشنه جویباران پر از سنگ بزن باران که وقت لای روبیست

بزن باران بهاران فصل خون است بزن باران که صحرا لاله گون است

باران

تقویم بی بهار

بگین بباره بارون دلم هواشو کرده
بگین تموم شدم من بگین که بر نگرده
بهش بگین شکستم بهش بگین بریدم
نه اون به من رسیدو نه من به اون رسیدم
بریم به زیر بارون خراب و درب و داغون
از آدما فراری از عاشقا گریزون
بذار کسی نبینه غرور گریه هامو
بذار کسی نفهمه غم تو خنده هامو
...بگین که بر نگرده

سایه ها

چقدر وحشتناکه که هیچکس دلش برای من تنگ نشد هیچکس نپرسید کجایی؟حتی اونایی که خیلی دم از معرفت می زدند!!!! یاد حرف همسایه افتادم که یک بار بهم گفته بود ... به سایه ها دل نبند!...... راست گفت .

سایه

عشق که دلیل نمی خواد

یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید
چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟ 
دلیلشو نمیدونم …اما واقعا”‌دوست دارم 

تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی… پس چطور دوستم داری؟ چطور میتونی بگی عاشقمی؟ 

عشق


ادامه مطلب ...

راز

هیچ وقت رازت رو به کسی نگو. وقتی خودت نمیتونی حفظش کنی چطور انتظار داری کسی دیگه‌ای برات راز نگهداره!

مفهوم عشق

چگونه است که من به مورد ظلم قرار گرفتن در دستان تو رضایت می دهم

مفهوم

ای وای اگر مفهوم عشق این باشد
هرچند گناه ِ من است ، از آن توبه نخواهم کرد 
اگر سهم ِ من این باشد که با آزارهای تو زندگی کنم 
با این آزارها زندگی خواهم کرد

هنوزم دوست دارم

عشق چیه؟ عشق یعنی یه نفرقلب توروبشکنه وحیرت انگیزه که توهنوزباقطعه قطعه قلب شکستت دوسش داری

دل من هرزه نبود

دل من تـنها بـود ،
دل من هرزه نـبـود ...
دل من عادت داشـت ، که بمانـد یک جا 
به کجا ؟!

معـلـوم است ، به در خانه تو !



ادامه مطلب ...

هوس بازان کسی را که زیبا میبینند دوست دارند اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا می ببنند

گفتی... گفتم

گفتی:عاشقمی،
گفتم:دوستت دارم!
گفتی : اگه یه روز نبینمت میمیرم،
گفتم: من فقط ناراحت میشم!
گفتی :من بجز تو به کسی فکر نمی کنم،
گفتم:اتفاقا من به خیلی ها فکر می کنم !
گفتی : تا ابد تو قلب منی، 
گفتم: فعلا تو قلبم جا داری !
گفتی :اگه بری با یکی دیگه من خودمو می کشم،
گفتم:اما اگه تو بری با یکی دیگه، من فقط دلم میخواد طرف رو خفه کنم!
گفتی: ... 
گفتم : ...  
حالا فکر کردی فرق ما این هاست ؟! 
نه . فرق ما اینه که تو دروغ گفتی،ولی من راستشو!

سنگ

فرشته ای از سنگ پرسید : چرا مانند خاک از خدا نمی خواهی که از تو انسان بسازد ؟ سنگ تبسمی کرد و گفت : هنوز آنقدر سخت نشده ام که مستحق چنین خواسته ای باشم!

آیینه...

آیینه پرسید که چرا دیر کرده است نکند دل دیگری اورا اسیر کرده است

خندیدیم و گفتم: او فقط اسیر من است تنها دقایقی چند تأخیر کرده است 

گفتم امروز هوا سرد است شاید موعد قرار تغییر کرده است

خندید به سادگیم آیینه و گفت: احساس پاک، تورا زنجیر کرده است 

گفتم از عشق من چیزی سخن مگوی

گفت: خوابی، او سالها دیر کرده است 

در آیینه به خود نگاه کردم عشق تو عجیب مرا پیر کرده است



دوستم داری....!

می گفتی دوستت دارم به تعداد قطره های بارانی که بر صورتت می زند . ومن نیز دوستت دارم بدون توجه به چتری که ......روی سرت گرفته ای!

ادامه مطلب ...

کارو

سلام به همه دوستان عزیز

اینم سفری به اشعار کارو شاعر بزرگ انسان ها امیدوارم خوشتون بیاد

((کفرنامه))

شب است و ماه می رقصد...
ستاره نور می پاشد...
نسیم پونه ی عطر شقایق ها...
ز لبهای هوس آلود زنبق بوسه می گیرد...
خداوندا تو در قرآن جاویدت
به انسان وعده ها دادی....
تو میگفتی که نامردان بهشتت را نمی بینند...
تو میگفتی که دوزخ منزل آنها است...
من اما دیده ام نامرد نامردی...
که با خون رگ مردان عالم کاخ می سازد...
تو میگفتی اگر اهریمن شهوت...
بر انسان حکم فرما شد....
من آن را با صلیب خشم خود
مصلوب خواهم کرد....
من اما دیده ام...
چشمان شهوت ناک فرزندی
که بر اندام لخت مادرش دزدانه می لغزید...
تو بر لعن و نفرینت...
اگر مردانگی این است...
به نامردی نامردان قسم
نامردِ نامردم اگر دستی به قرآنت بیارایم....

ادامه مطلب ...