پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا...

خدایا دلم به سختی آخرین نفسهای یک در حال غرق تنگ... 

 

تنگ  "او" که پدر نامش است و  دیگر به خوابمان هم نمی آید سالها... 

 

خدایا  

 

حافظ بگو که خوش گفتی: 

 

از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامهانی رایت دهرا من هجرک القیامه
دارم من از فراقش در دیده صد علامتلیست دموع عینی هذا لنا العلامه
هر چند کازمودم از وی نبود سودممن جرب المجرب حلت به الندامه
پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتافی بعدها عذاب فی قربها السلامه
گفتم ملامت آید گر گرد دوست گردمو الله ما راینا حبا بلا ملامه
حافظ چو طالب آمد جامی به جان شیرین

حتی یذوق منه کاسا من الکرامه 

گر اوفتد به دستم آن میوه رسیده                         بازآ که توبه کردیم، از گفته و شنیده 

 

 روزی کرشمه‌ای کن ای یار برگزیده                    یاران چه چاره سازم با این دلِ رمیده 

 

شمشادِ خوش خَرامش در نازُ پرورید                    چون قطره‌های شبنم بر برگِ گل چکیده 

 

وان رفتنِ خوشش بین وان گامِ آرمیده                   صد ماه روز ِ رشکش جَیب قُصب دریده 

 

دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده 

 

دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده...

  

دانلود آهنگ نامه از محسن نامجو...از این شعر زیبا

 

دوباره سبز میشم ، دوباره برمیخیزم ولی...بی تو امکان ندارد 

 

مبعث رسول حق مبارک

دنیایی هستی برای خودت!

 

 

 

 

زمستان آمد ، 

 20 فروردین از آن من بود اما ،  

چرا غمگین است جوان شمال ، کودک بهار ! خشک میشوم به وسعت شکنندگی و تنهایی شاخه های در سوز خفته نارون در دی انتظارت 

بهار وجودت را انتظار کشیدن طولانیست -  

منتظرت می مانم اماهرروز به گناه آغشته تر میشوم ...  

بیا که وجود مبارکت مرا ترک دنیاست...  

بیا که وجودت گناهانم را همچو برگهای پاییزی بریزد...

از خداوند عاجزانه طلب می کنم که بیایی ... 

یا مهدی  

لبهایش

پروردگارا - 

 

شگفتا- 

 

کاش کائنات لب باز میکردند-

 

من این ایجاز را می پسندم- خوب که گوش فرا دهی میفهمی-

 

همه جمادات  مدح می کنند-

 

همه چیز در یک هدف خلاصه شد- اگر خوب دقیق شویم سیراب کربلائیم...

 

حسین (ع ) پرواز کرد... 

  

بی هوا و بی دل

بی هوا آمدم و رفتم... 

بی هوا و بی موضوع نوشتم... 

 

بی هوا 

یک دل اگر هرقدر هم که بزرگ باشد در خود ظرفیتی احساس می کند...  

 

داستانیست در پشت این غیبت ما... 

نیستیم و حریقی ست در هیبت ما...   

                                                 اگر دلم پر شد هیچ جایی نیست که غصه ها را بریزم... 

اگر دلم گرفت ... حتمآ فرازی نداشتم... 

                      تو راهت را پیش گیر و بگذار من پیشگیری کنم 

                                             از ادامه یافتن این خطوط تلخ و مبهم زندگی

                                                

دوستان شرمنده که نبودم ... دوباره زخم این دل سر باز کرد

آرام باش ! خدای علی (ع) هست...

خدا رو شکر... 

در مواجهه با مشکلات چقدر میتوان صبور بود... 

چقدر اون موقع یاد خداییم و خدای خود رو شکر میکنیم ... 

توی روزگار خوشیمان چطور ؟...  

آیا  تو روزای خوبمان خدارو یادمان میاد... 

 

باید بدانیم که فراموشی خدا فراموشی خودمان ، فراموشی مسیر زندگی ، خواسته ها و حقیقت است... 

 

در مواجهه با مشکلات 

 ،آرام باش 

، توکل کن،  

تفکر کن،  

سپس آستینها را بالا بزن، 

 آنگاه دستان خداوند را می بینی که زودتر از تو،  

دست به کار شده است. 

 (حضرت علی (ع))  

شهادت مولای متقیان خدمت همه شیعیان تسلیت و مردمان سرزمین آریایی 

 

شب قدر ، قدر بزرگترا و دوستان و همدیگه رو داشته باشیم و بیشتر از اینها از خدا ممنون باشیم....

خیانت یا جنایت !

سلام صابر عزیز 

تو خیلی عالی خیانت رو توصیف کردی و من تنها میخوام یه مقدار نظرم رو بنویسم... 

من نظری راجع به قضاوت ندارم چون یک مسئله پیچیده حقوقی است... اما خیانت!

مرگ به غایت زیباتر از خیانت است...!

خیانت یعنی نقض وجود دیگران...

نا انگاری احساس...

خودخواهی ...

و از نظر من زن یا مرد متاهل به معنای واقعی در این عمل خائن تر از فرد مذکور مجرد هستند...

در این رابطه جامعه مورد خیانت فرد مجرد است و در مقابل برای فرد خیانتکار زوج، هم خانواده (همسر) و هم جامعه ...!

هم مرد  وهم زن خیانتکار ... صابر جان دقت کن که در جامعه زنهای خیانت کار کمتر از مردان خیانتکار نیستند...البته منظورم این نیست که این عارضه در جامعه ما فراوان به چشم میخورد ...نه ، به هیچ وجه !

وقتی(یک) زوج متعهد میشوند، تناقض عهد ،خیلی سنگین تر از خیانت یک مجرد  است... 

وقتی تمایل برای پذیرش یک(Mini Community) جامعه کوچک به اسم زوج یا (خانواده) صورت میگیرد ... قوانین هم از دنیای کوچک مجردی سخت تر میشوند... و قضاوت هم به نحوی شدید تر است... این به این معنی نیست که فرد مجرد مسئولیتی ندارد بلکه در سطحی پایین تر در این رابطه قرار میگیرد...

رابطه دو فرد مجرد در جامعه طبیعی تر از رابطه ای غیر از این حالت هست...

سردی واژه خیانت من رو یه جورایی یاد فیلم بی وفایی (Unfaithful ) انداخت...مطمئنم که اون فیلم رو دیدی و تاثیرش رو در فیلم احساس کردی...

باور...

در جامعه ای که رشدش در حد یک کودک 5 ساله است...

مشکلات هم فراوانند...

مردمانی که نمی توانند داشته باشند قربانی دارنده ها می شوند...

مردمی که نمی فهمند اسیر دیگران و رسانه ها میشوند....

مردمی که حق ندارند ثروتمند باشند فقیر می مانند...

مردمی که حسرت میخورند عقب می مانند... و سرانجام بحران ها و فقر فرهنگی و اقتصادی

به نظر راهی باشد... شاید آنطرفتر

 وما نیاز به باور داریم...

باور... برای رسیدن به اون باید همه کار کرد...اگر کردی ...ناخود آگاه شکل میگیرد ..

 

 

 

 

در آخر جمله مقدس از فلر :

  دنیایی که در آن زندگی میکنید، تماماً از درون شماست. رابرت فلر