بهار منــــــــــ

بودنت چقدر شعر است

بهار منــــــــــ

بودنت چقدر شعر است

سنگ

فرشته ای از سنگ پرسید : چرا مانند خاک از خدا نمی خواهی که از تو انسان بسازد ؟ سنگ تبسمی کرد و گفت : هنوز آنقدر سخت نشده ام که مستحق چنین خواسته ای باشم!
نظرات 3 + ارسال نظر
محمد حسین همایی سه‌شنبه 28 مهر 1388 ساعت 16:24 http://www.sapina.blogsky.com

تو بیشتر از اونی هستی که حتی بهش فکر نمیکنی

علی سه‌شنبه 28 مهر 1388 ساعت 16:28 http://shoorideh88.blogsky.com

سلام دوست عزیز وبلاگ جالبی داری لطف کن و به ما هم سری بزن و اگه اومدی رو تبلیغاتش کلیک کن تا کامل لود بشه وگرنه حساب نمیشه اگه دوست داشتی منو با نام عشقولانه لینک کن وپیام بده با چه اسمی لینکت کنم فعلا بای

شیما سه‌شنبه 28 مهر 1388 ساعت 16:29 http://www.yadam-tora-faramush.blogfa.com

انگشتانم را هاشور می زنم
و صبر می کنم
تا چلچله ها در حیاط پشتی بخوانند
و من بفهمم وقتش شده
بعد هاشورها را شیار بزنم
و لای شیار ها
ردیف ردیف
بنفشه بکارم
و راه بیفتم از این شهر به آن شهر

سال ها بگذرد

آن قدر که دیگر نباشم
و در لالایی های زمستانه
مادرها
قصه کولی ای را بگویند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد